سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نماز قلم درسجاده سفید بر مهر دیوانه ای

صفحه خانگی پارسی یار درباره

مدعیان عاشقی

مدعیان عاشقی

پدر از من دور شو

تا کوه از پشتم برداشته شود و دگر تکیه‎گاهم نباشی

ای مادر از من دور شو

تا گرمی خورشید را احساس نکنم و در سرمای دنیای خود بدون مادر باشم

و تو ای برادر

دستت را از شانه من بردار تا سایه تو برود چون دگر چتر حمایت برادر را نمی‎خواهم

درها را می‎بندم تا نسیم نوازش خواهر آرامم نکند

دیگر تنم پر شد از خراش نوازشش

آیا هیچ دیواری کوتاهتر از برادری نجیب نیست

که برای تمرین تجربه‎ها و قدرتهای پوچ و گذرای هم خون خو استفاده شود.

آه ای دنیا نفرین بر تو

آه ای دنیا زار بر تو که آفریده خدا نمکی از خاک تو را می‎خورد وبه خود خیانت می‎کند

و نفرین بر من که محبت خدا را از آفریده‎اش گدائی می‎کردم

ای مدعیان عاشقی و ای بانیان محبّت دروغین

هنگام نوازش من نگاهی به کف دستان خود بیندازید

شاید چند خوار در کف دستان شما روئیده باشد

چشمان خود را ببندید شاید زخم شمشیری در نگاهی نهفته باشد

و قلب خود را در قفس سینه محکم نگه دارید

سنگی که در سینه دارید شاید به شیشه دلم بخورد

گر من از سرزنش مدعیان اندیشم

شیو? مستی و رندی نرود از پیشم                                               

  بهلول زمانه (محمد جلیل) 21/9/84